مشـرق - اهل بيت(ع)، جلوة تامّ و کامل مهر و محبّت و مهرورزي به انسانها در تمام ابعاد و زمينهها هستند. آن ذوات مقدّس با تمام وجود از حقّالنّاس دفاع نموده و حاضر نبودند ذرّهاي به حقوق انسانها، تعدّي شود. جلوهاي از اين حقيقت، در روايت بسيار با ارزشي از حضرت امام صادق(ع) بيان شده است که:
حضرت غلامي به نام مصادف داشت که روزي او را نزد خود خواست و هزار دينار به او عنايت کرد و فرمود: «براي داد و ستد آمادة رفتن به «مصر» باش، زيرا اهل و عيال من فراوان شدهاند و من ناچار از کسب و کارم.» او بار سفر بست و همراه تاجران به سوي مصر روانه شد، هنگامي که نزديک شهر رسيدند با قافلهاي که از مصر بيرون ميآمد روبهرو شدند، از ارزش متاعي که با خود داشتند و مورد نياز همة مردم بود و ميخواستند در مصر به فروش برسانند، پرسيدند، اهل قافله گفتند: زمينة اين جنس به کلّي در بازار مصر خالي است، دارندگان متاع همقسم شدند که متاعشان را با سودي به قيمت خود متاع و به قول امروزيها، تومان به تومان بفروشند و چيزي از سود آن نکاهند!
هنگامي که جنس را فروختند و به مدينه بازگشتند، مصادف به خدمت امام صادق(ع) رسيد و دو کيسه که در هر يک هزار دينار بود، تقديم امام کرد و گفت: يک کيسه اصل مال و کيسة ديگر سود مال است. حضرت فرمود: «سود فراواني است، مگر نسبت به جنس چه کرديد؟» مصادف داستان برخورد با قافله و همقسم شدن با دوستانش را در فروش جنس تومان به تومان براي حضرت حکايت کرد، حضرت فرمود: «سبحان الله! چگونه بر ضدّ گروهي از مسلمانان سوگند خورديد که جنس را تومان به تومان به آنان بفروشيد.»
سپس يکي از دو کيسه را گرفت و فرمود: «اين اصل مال و سرماية من و به کيسة ديگر (که از راه فشار بر مسلمانان به دست آمده) نيازي ندارم»، آنگاه فرمود: «اي مصادف! جنگ با شمشير از به دست آوردن [مال]حلال آسانتر است.»
-----------
? برگرفته از کتاب «با کاروان نور» استاد شيخ حسين انصاريان.